- دکتر محمدکاظم ذالی
تفکر استراتژیک
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه. 1
تفکر استراتژیک... 3
ماهیت و کارکردهای تفکر استراتژیک... 7
عناصر تفکر استراتژیک... 10
مشخصات و ویژگیهای تفکر استراتژیک... 15
تفکر استراتژیک در سطح سازمان.. 16
مدلسازمانی تفکر استراتژیک... 18
ابعاد هوشمندی استراتژیک در توسعه تفکر استراتژیک... 19
مدل ساختاری جهت توسعه تفکر استراتژیک... 20
تفکر استراتژیک بهعنوان فرایندی خلاقانه و واگرا 20
مدیریت استراتژیک... 22
سطوح مديريت استراتژيك... 23
نقش مدیریت دانش در توسعه تفکر استراتژیک... 25
فرآیند مدیریت استراتژیک... 26
ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک... 28
استراتژیهای مدیریت استراتژیک... 30
هوش استراتژیک مدیران.. 35
مراحل شکلگیری هوش استراتژیک... 37
نقش هوش کسبوکار در توسعه تفکر استراتژیک... 38
نگاه صاحبنظران به هوش استراتژیک... 39
انواع هوش استراتژیک سازمانی در تفکر استراتژیک... 42
ضرورت توجه به موضوع هوش استراتژیک مدیران.. 43
نقش هوشمندی کلان محیطی در تفکر استراتژیک... 45
نقش هوشمندی منابع در تفکر استراتژیک... 46
نقش هوشمندی اطلاعاتی در تفکر استراتژیک... 46
ویژگیهای مديران داراي تفکر استراتژیک... 46
نقش هوشمندی فرایندهای سازمانی در تفکر استراتژیک... 48
فرق بین تفکر استراتژیک و برنامهریزی استراتژیک... 49
برآیند حاصل از هوش استراتژیک مدیران در سازمان.. 50
راههای تقویت تفکر استراتژیک... 53
سخن آخر. 55
تفکر استراتژیک... 56
برنامهریزی استراتژیک... 58
اجرا 59
کنترل استراتژیک... 59
منابع. 61
مقدمه
سازمانها جهت انطباق با دنیای متغیر و متحول امروزه برای نهادینه کردن جو خلاقیت، نوآوری و تفکر استراتژیک، باید قادر باشند استراتژیهایی را برای هدایت و کنترل این تغییرات به مدد رهبران و برنامه ریزان ایجاد کنند.
سه وظیفه مدیریت استراتژیک را میتوان سه بخش از یک فرایند واحد درک کرد. برنامهریزی استراتژیک دستورالعملهایی را برای توسعه بلندمدت شرکت تعیین میکند و از این طریق زمینه را برای اجرای استراتژیک فراهم میکند. در حین کنترل استراتژیک، اجرای استراتژیها بهصورت متقابل بررسی میشود. انحرافات هدف فعلی در اجرای برنامهها، چشماندازها اجرا و در موارد جدی، خود استراتژیست ها را بررسی میشود. انحرافات هدف فعلی در اجرای برنامهها، چشمانداز اجرا و در موارد جدی، خود استراتژیست ها را بررسی میکند. علاوه براین، کنترل استراتژیک به دنبال نظارت براین مسئله است که آیا شرایط توسعه محیط و بازار مطابقت با واقعیت دارد.
رهبران برنامهریزی نقش راهبردی در نگرشها و گرایشها کارکنان برای دستیابی به درجه بالایی از اثربخشی استراتژی و همچنین اعمال تغییرات در سطوح مختلف سازمانی دارند.
درواقع رهبران و برنامه ریزان میتوانند بر گرایشها، نگرشها و تفکرات استراتژیک کارکنان تأثیر داشته باشند. تفکر استراتژیک در شرکتها و سازمانها بهطور گستردهای توجه مکاتب بازاریابی، مدیریت و مطالعه کنندگان نوآوری را به خود جذب کرد. اگرچه نوع شناسی برای تفکر استراتژیک در ادبیات مختلف گسترشیافته است اما مفهوم عمومی به اصول هدایت و تأثیر فعالیتهای شرکت و ایجاد رفتارهای عمومی بهجای آن و اطمینان از ارزشمندی و عملکرد اشاره دارد. در قلب این مفهوم، تفکر استراتژیک شرکتها به سمت شناسایی، جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای ایجاد دانش جدید داخل شرکتها و نهایتاً برنامهریزی استراتژیک است. توانایی تفکر بهصورت استراتژیک، بعد دیگری را به فرآیند تدوین استراتژی میافزاید.
بنابراین تفکر و برنامهریزی استراتژیک فرآیندهای فکری مجزا، اما باهم مرتبط و مکمل هستند که باید یکدیگر را بهمنظور مدیریت اثربخش استراتژیک، حفظ و پشتیبانی کنند. برنامهریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیهوتحلیل از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه میکند، شرایط فعلی شرکت را توضیح میدهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت آن را شناسایی میکند. بنابراین برای ایجاد تفکر و نگرش استراتژیک، رهبران و برنامه ریزان این وظیفه را بر عهدهدارند.
در این خصوص الگوهای متعددی برای تفکر استراتژیک مطرحشده است. ازجمله لیدکا که شامل پنج مفهوم: نگرش سیستمی، عزم استراتژیک، پیشروی بر اساس رویکرد علمی، فرصتطلبی هوشمندانه و تفکر در زمان است. با توجه به اینکه تفکر استراتژیک از اصول اساسی برای مدیریت استراتژیک است و بدون داشتن تفکر و بینش استراتژیک نمیتوان تدوین، اجرا و کنترل استراتژیک صحیحی داشت و سازمان را به بیراهه و درنهایت فقدان تحقق اهداف و هزینه زیاد فرآیند کار میکشاند، لذا میتوان به سازمانی مراجعه کرد که دارای برنامهریزی استراتژیک است و داشتن یا نداشتن تفکر استراتژیک در بین برنامه ریزان و کاربران آن را از طریق تجربیات آنها استخراج کرد.